گرامر انگلیسی از صفر تا صد
زمانی از زمان حال ساده استفاده میکنیم که مسئله ای به طور کلی و همیشه درست باشد.
. People need food
It snows in winter here.
Two and two make four.
• مردم به غذا نیاز دارند.
• اینجا در زمستان برف میبارد.
• دو و دو میشود چهار.
به همین ترتیب، برای موقعیتی که فکر میکنیم کم و بیش در جریان است.
• She works in a bank.
• I don't like mushrooms.
• او در بانک کار میکند.
• من قارچ دوست ندارم.
3: استفاده بعدی برای عادات یا کارهایی است که به طور مرتب انجام میدهیم. در این جملات اغلب از قید استفاده میکنیم.
(such as ‘often’, ‘always’ and ‘sometimes’)
• I play tennis every Tuesday.
• I don't travel very often.
• من هر سه شنبه تنیس بازی میکنم.
• من زیاد سفر نمی کنم.
4: برای اقدامات کوتاهی که اکنون در حال انجام است نیز میتوانیم از present simple استفاده کنیم.
! He takes the ball, he runs down the wing, and he scores
• او توپ را میگیرد، از جناح پایین میدود و گل میزند!
کاربردهای آینده (Future Uses)
5: زمانی که در حال بحث در مورد جدول زمانی هستیم، از زمان حال ساده برای صحبت در مورد آینده استفاده میکنیم.
• What time does the film start?
• The plane doesn't arrive at seven, it arrives at seven thirty.
• فیلم ساعت چند شروع میشود؟
• هواپیما ساعت هفت نمی رسد، ساعت هفت و نیم میرسد.
6: ما همچنین از زمان حال ساده برای صحبت در مورد آینده بعد از کلماتی مانند "وقتی"، "تا زمانی" استفاده میکنیم.
• I won't go out until it stops raining.
• I'm going to make dinner after I watch the news.
• تا باران بند نیاید بیرون نمی روم.
• بعد از تماشای اخبار میروم شام درست کنم.
کاربردهای شرطی (Conditional Uses)
7: حال ساده را در مواردی که موقعیت شرطی و احتمالی را میخواهیم بیان کنیم نیز استفاده میکنیم.
. If it rains, we won’t come
If you heat water to 100 degrees, it boils.
• اگر باران ببارد، ما نمی آییم.
• اگر آب را 100 درجه گرم کنید میجوشد.
چه زمانی باید از Present Continuous استفاده کنم؟
1: در ابتدا از حال استمراری برای مواردی که در لحظه اتفاق میافتد استفاده میکنیم.
. I'm working at the moment
Please call back as we are eating dinner now.
Julie is sleeping.
• در حال حاضر مشغول به کار هستم.
• لطفاً تماس بگیرید که اکنون در حال خوردن شام هستیم.
• جولی خواب است.
2: همچنین میتوانیم از این زمان برای انواع دیگر موقعیتهای موقتی استفاده کنیم.
John's working in a bar until he finds a job in his field. (He might not be working
now.)
I'm reading a really great book.
She’s staying with her friend for a week.
• جان در یک بار کار میکند تا زمانی که شغلی در رشته خود پیدا کند. (شاید کار نمی کند
اکنون.)
• من در حال خواندن یک کتاب واقعا عالی هستم.
• او یک هفته پیش دوستش میماند.
3: میتوانیم از حال استمراری برای بیان عادات موقت یا جدید استفاده کنیم.
• He's eating a lot these days.
• She's swimming every morning (she didn't use to do this).
• You're smoking too much.
• این روزها زیاد غذا میخورد.
• او هر روز صبح شنا میکند (او از این کار استفاده نمی کرد).
• بیش از حد سیگار میکشید.
4: یکی دیگر از استفادههای مداوم فعلی برای عادتهاییاست که منظم نیستند، اما بسیار اتفاق میافتد. در این مورد ما معمولا از قیدهایی مانند موارد زیر استفاده میکنیم:
'always' 'forever' 'constantly'
. You're forever losing your keys
She's constantly missing the train.
Lucy’s always smiling!
• برای همیشه کلیدهایت را گم میکنی!
• او دائماً قطار را از دست میدهد.
• لوسی همیشه میخندد!
5: در این مورد قبلاً یک برنامه ریزی کرده ایم و کاملاً مطمئن هستیم که این رویداد در آینده رخ خواهد داد.
.I'm meeting my father tomorrow
We're going to the beach at the weekend.
I'm leaving at three.
• فردا با پدرم ملاقات میکنم.
• آخر هفته به ساحل میرویم.
• من ساعت سه میروم.
چه زمانی باید از Present Perfect Simple استفاده کنیم؟
اقدامات ناتمام
وقتی میخواهیم در مورد اعمال یا حالتها یا عادتهای ناتمام صحبت کنیم از این زمان استفاده میکنیم.
I've known Karen since 1994
She's lived in London for three years.
I’ve worked here for six months.
• من کارن را از سال 1994 میشناسم.
• او سه سال است که در لندن زندگی میکند.
• من شش ماه اینجا کار کرده ام.
2: بیان تجربه زندگی که برای افراد اتفاق افتاده است.
• آنها سه بار از پاریس دیدن کرده اند.
• ما هرگز آن فیلم را ندیده ایم.
• They have visited Paris three times.
• We have never seen that film.
3: اتفاقی که در یک دوره زمانی رخ داده است و همچنان ادامه دارد.
• She's drunk three cups of coffee today.
• I’ve already moved house twice this year!
• او امروز سه فنجان قهوه نوشیده است.
• من امسال دو بار خانه را عوض کرده ام!
4: یک عمل تمام شده با نتیجه در زمان حال (تمرکز بر نتیجه).
• I've lost my keys (so I can't get into my house).
• She's hurt her leg (so she can't play tennis today).
• They've missed the bus (so they will be late).
• کلیدهایم را گم کرده ام (بنابراین نمی توانم وارد خانه خود شوم).
• پایش صدمه دیده است (بنابراین امروز نمی تواند تنیس بازی کند).
• اتوبوس را از دست داده اند (بنابراین دیر خواهند آمد).
5: ما همچنین میتوانیم از زمان حال کامل برای صحبت در مورد چیزی که اخیراً رخ داده است استفاده کنیم
• I’ve just seen Lucy.
• The Mayor has announced a new plan for the railways.
• من به تازگی لوسی را دیدم.
• شهردار طرح جدیدی برای راه آهن اعلام کرد.
چه زمانی باید از Present Perfect Continuous استفاده کنیم؟
اقدامات ناتمام
1: برای گفتن مدت زمان کارهای ناتمام که از گذشته شروع شده و تا چه زمانی ادامه دارد.
• She's been working here since 2004.
• We've been waiting for the bus for hours.
• او از سال 2004 اینجا کار میکند.
• ساعتها منتظر اتوبوس بودیم.
2: برای عادات یا موقعیتهای موقتی. این اقدام از گذشته آغاز شده و تا امروز ادامه دارد.
• They’ve been living with his mother while they look for a house.
• I’ve been reading a lot recently.
• آنها با مادرش زندگی میکنند در حالی که دنبال خانه میگردند.
• اخیراً زیاد مطالعه کرده ام.
اقدامات تمام شده
3: اقداماتی که اخیراً متوقف شده اند (اگرچه کل عمل ممکن است ناتمام باشد).
• I've been running, so I'm really hot.
• It's been raining so the pavement is wet.
• من در حال دویدن بوده ام، پس واقعاً داغ هستم.
• باران میبارد پس پیاده رو خیس است.
زمان گذشته Past tense))
در زبان انگلیسی دو زمان وجود دارد - گذشته و حال.
از زمان گذشته در انگلیسی برای موارد زیر استفاده میشود:
برای صحبت در مورد گذشته
صحبت کردن در مورد فرضیهها (زمانی که چیزی را تصور میکنیم)
برای بیان لحن رسمی و مؤدبانه
در زبان انگلیسی چهار حالت گذشته وجود دارد:
برای صحبت در مورد گذشته:
He worked at McDonald's. He had worked there since July.
He was working at McDonald's. He had been working there since July.
او در مک دونالد کار میکرد. او از ژوئیه در آنجا کار کرده بود.
او در مک دونالد کار میکرد. او از ماه جولای در آنجا کار میکرد.
برای اشاره به حال یا آینده در فرضیات:
It might be dangerous. Suppose they got lost.
ممکنه خطرناک باشه فرض کنید آنها گم شدند.
بیان آرزو:
I wish it wasn't so cold.
کاش اینقدر سرد نبود
برای بیان شرط:
He could get a new job if he really tried
If Jack was playing, they would probably win.
اگر واقعا تلاش میکرد میتوانست شغل جدیدی پیدا کند.
اگر جک بازی میکرد، احتمالا برنده میشدند.
برای فرضیه ها، آرزوها و شرایط گذشته، از گذشته کامل استفاده میکنیم:
It was very dangerous. What if you had got lost?
I wish I hadn't spent so much money last month.
I would have helped him if he had asked.
خیلی خطرناک بود اگه گم شده بودی چی؟
کاش ماه گذشته این همه پول خرج نمی کردم.
اگر میخواست به او کمک میکردم.
و همچنین با چند عبارت مودبانه در مورد حال صحبت کنیم:
Excuse me, I was wondering if this was the train for York.
I just hoped you would be able to help me.
ببخشید، داشتم فکر میکردم که آیا این قطار برای یورک است؟
فقط امیدوارم بتونی کمکم کنی.
گذشته ساده (Past simple)
Past simple:
I worked
Past continuous:
I was working
Past perfect:
I had worked
Past perfect continuous:
I had been working
ما از زمان گذشته ساده برای صحبت در مورد زیر استفاده میکنیم:
چیزی که یک بار در گذشته اتفاق افتاده است:
I met my wife in 1983.
We went to Spain for our holidays.
They got home very late last night.
من در سال 1983 با همسرم آشنا شدم.
ما برای تعطیلات به اسپانیا رفتیم.
دیشب خیلی دیر به خانه رسیدند.
موردی که در گذشته چندین بار اتفاق افتاده است:
When I was a boy, I walked a mile to school every day.
We swam a lot while we were on holiday.
They always enjoyed visiting their friends.
وقتی پسر بودم، هر روز یک مایل پیاده تا مدرسه میرفتم.
ما در تعطیلات زیاد شنا کردیم.
آنها همیشه از دیدن دوستان خود لذت میبردند.
اتفاقی که برای مدتی در گذشته درست بود:
I lived abroad for ten years.
He enjoyed being a student.
She played a lot of tennis when she was younger.
ده سال در خارج از کشور زندگی کردم.
از دانشجو بودن لذت میبرد.
او در جوانی تنیس زیادی بازی میکرد.
ما اغلب از عبارات ago با گذشته ساده استفاده میکنیم:
I met my wife a long time ago.
من خیلی وقت پیش با همسرم آشنا شدم.
گذشته استمراری (Past continuous)
I was
You were
He was
She was
It was
We were
You were
They were
working
playing
living
talking
etc.
ما از گذشته استمراری برای صحبت در مورد گذشته استفاده میکنیم:
برای رویدادی که قبل و بعد از عمل دیگری اتفاق افتاده است:
The children were doing their homework when I got home.
بچهها مشغول انجام تکالیف بودند که من به خانه رسیدم.
استفاده از گذشته استمراری در ابتدای داستان بسیار رایج است:
The other day I was waiting for a bus when …
Last week, as I was driving to work, …
روز قبل منتظر اتوبوس بودم که…
هفته گذشته، وقتی با ماشین به سمت محل کارم میرفتم،…
برای عملی که قبل و بعد از یک زمان خاص اتفاق افتاده است:
It was eight o'clock. I was writing a letter.
ساعت هشت بود. داشتم نامه مینوشتم.
برای نشان دادن اینکه عملی برای مدتی ادامه داشت:
My head was aching.
Everyone was shouting.
سرم درد میکرد.
همه فریاد میزدند.
برای عملی که بارها و بارها اتفاق افتاد:
I was practising every day, three times a day.
They were meeting secretly after school.
They were always quarrelling.
هر روز سه بار در روز تمرین میکردم.
بعد از مدرسه مخفیانه با هم ملاقات میکردند.
همیشه با هم دعوا میکردند.
با افعالی که تغییر یا رشد را نشان میدهند:
The children were growing up quickly.
Her English was improving.
My hair was going grey.
The town was changing quickly.
بچهها زود بزرگ میشدند.
انگلیسی اش رو به بهبود بود.
موهایم داشت خاکستری میشد.
شهر به سرعت در حال تغییر بود.
ما به طور معمول از گذشته استمراری با افعال ثابت استفاده نمیکنیم. به جای آن از گذشته ساده استفاده میکنیم:
وقتی به خانه رسیدم، واقعاً به دوش نیاز داشتم (نیازی نداشتم).
Past perfect
ماضی کامل از فعل had و فعل ماضی یک فعل ساخته میشود:
I had finished the work.
She had gone.
کار را تمام کرده بودم.
اون رفته بود.
ماضی کامل استمراری از had been و شکل -ing یک فعل ساخته میشود:
I had been working there for a year.
They had been painting the bedroom.
من یک سال آنجا کار کرده بودم.
داشتند اتاق خواب را رنگ میکردند.
گذشته کامل مانند زمان حال کامل به کار میرود، اما به زمانی در گذشته اشاره دارد نه حال:
برای عملی که در گذشته شروع شده و تا زمان معینی در گذشته ادامه داشته است:
When George died, he and Anne had been married for nearly fifty years.
She didn't want to move. She had lived in Liverpool all her life.
وقتی جورج درگذشت، او و آن نزدیک به پنجاه سال بود که ازدواج کرده بودند.
او نمی خواست حرکت کند. او تمام عمرش را در لیورپول زندگی کرده بود.
برای این استفاده، ما اغلب از گذشته کامل استمراری استفاده میکنیم:
She didn't want to move. She had been living in Liverpool all her life.
Everything was wet. It had been raining for hours.
او نمی خواست حرکت کند. او تمام عمرش را در لیورپول زندگی کرده بود.
همه چیز خیس بود. ساعتها بود که باران میبارید.
برای چیزی که چندین بار قبل از نقطه ای در گذشته اتفاق افتاده و بعد از آن نقطه ادامه یافته است:
He was a wonderful guitarist. He had been playing ever since he was a teenager.
He had written three books and he was working on another one.
او یک گیتاریست فوق العاده بود. او از نوجوانی بازی میکرد.
او سه کتاب نوشته بود و روی یکی دیگر کار میکرد.
هنگامی که ما تجربه خود را تا نقطه ای در گذشته گزارش میکنیم:
My eighteenth birthday was the worst day I had ever
I was pleased to meet George. I hadn’t met him before, even though I had met his wife several times.
تولد هجده سالگی من بدترین روزی بود که تا به حال داشتم.
از آشنایی با جورج خوشحال شدم. من قبلاً او را ندیده بودم، اگرچه چندین بار با همسرش ملاقات کرده بودم.
برای رویداد مهمی که در گذشته اتفاق افتاده است:
I couldn't get into the house. I had lost my keys.
Teresa wasn't at home. She had gone shopping.
نتونستم وارد خونه بشم کلیدهایم را گم کرده بودم.
ترزا در خانه نبود. رفته بود خرید.
ما اغلب از عبارات با for و since با گذشته کامل استفاده میکنیم:
I was sorry when the factory closed. I had worked there for ten years.
I had been watching that programme every week since it started, but I missed the last episode
وقتی کارخانه تعطیل شد پشیمان شدم. ده سال آنجا کار کرده بودم.
من از زمانی که شروع شد هر هفته آن برنامه را تماشا میکردم، اما قسمت آخر را از دست دادم.
معمولاً از گذشته کامل استمراری با افعال ثابت استفاده نمیکنیم. به جای آن از گذشته کامل ساده استفاده میکنیم:
Up until that moment, I'd never believed (NOT been believing) in astrology.
تا آن لحظه، من هرگز به طالع بینی اعتقاد نداشتم (به آن اعتقاد نداشتم).
قیود همسانکننده
قیود همسانکننده به معنای » من هم همینطور «هستند و عبارتند از: so, too, either neither
so و too در جملههای مثبت و neither و eitherدر جملات منفی بهکار میروند.
so do I
I do too
I don’t either
Neither do I
He can drive, so can I.
She did her homework, I did too.
He can’t drive, I can’t either.
She didn’t her homework, neither did I.
اسمهای غیرقابل شمارش با عبارات توصیفی
The با اسمهای قابل شمارش یا اسمهای غیرقابل شمارشی که با یک عبارت توصیفی آمده باشند، استفاده میشود.
- The poverty of people in the rural areas is not as visible as that of people in the city.
- The work of many people made the project a success.
No به معنای not any است، که میتواند با اسامی قابل شمارش مفرد یا جمع یا با اسامی غیرقابل شمارش بهکار رود.
- No cheating will be tolerated.
- Bill told me that he has no friends.
almost all و most of the هستند. با این تفاوت که » همه بهغیر از مقدار کمی « هر دو به معنی almost all مقدار بیشتری را شامل میشود.
- Almost all of the teachers at State University care about their students' progress.
- Almost all teachers at State University care about their students' progress.
- Most of the teachers at State University care about their students' progress.
- Most teachers at State University care about their students' progress.
وقتی دو اسم پشت سر هم میآیند، اسم اول در نقش صفت عمل کرده و اسم دوم را توصیف میکند.
- I forgot their telephone's number. (incorrect)
- I forgot their telephone number. (correct)
- May I borrow some notebook's paper? (incorrect)
- May I borrow some notebook paper? (correct)
نکته 1 : در مواردی که دو اسم پشت سر هم میآیند و اسم اول نقش صفت را دارد، نمیتوان به اسم اول، –s جمع اضافه کرد. در حقیقت –s جمع فقط به اسم دوم که موصوف است، اضافه کرد.
two bus stops
نکته 2 : توجه داشته باشید که در مورد اسمهای مرتبط با علوم و رشتههای علمی نباید s مربوط به نام رشته را حذف کرد.
two mathematics students
به اسم اول، ’s مالکیت نیز نباید اضافه شود.
a paper’s tiger …. a paper tiger
در صفتهای مرکب معمولاً بین بخشهای مختلف از خط تیره استفاده میشود. دقت کنید که هیچیک از اجزای صفت
مرکب s جمع نمیگیرد.
- They have a four-months-old baby. (incorrect)
- They have a four-month-old baby. (correct)
- A two-doors car is cheaper than a four-doors model. (incorrect)
- A two-door car is cheaper than a four-door model. (correct)
So قبل از عبارت adjective or adverb + that به کار میرود. جملهواره so بیانگر علت و جملهواره that بیانگر نتیجه است.
- He is so slow that he never gets to class on time.
- Preparing frozen foods is so easy that anyone can do it.
- He drives so fast that no one likes to ride with him.
جملهوارهها
خیلی از جملات در انگلیسی دارای یک یا چند جملهواره یا شبهجمله هستند. جملهوارهها گروهی از کلمات هستند
که دارای فاعل و فعل هستند. هر گاه با جملهوارهها مواجه شدید: 1. از وجود فعل و فاعل اطمینان حاصل کنید. 2. از درستی نحوه اتصال جملهوارهها مطمئن شوید.
همانطور که میدانید جملهوارهها به سه گروه ساده، مرکب compound و ترکیبی یا همان complex تقسیم میشوند که در نوع دوم از کلمات and, so, for, nor, or, but, yet بهعنوان حرف پیوند یا ربطدهنده ا ستفاده میشود).برای سهولت در یادگیری میتوانید fan boys که مخفف حروف اول ربطدهندههاست را به خاطر بسپارید).
Clause + for + Clause
and
nor
but
or
yet
so
خلاصه کردن جملهوارهها
عبارت توصیفی میتواند بهصورت خلاصه ظاهر شود. در این صورت ضمیر موصولی و فعل be که بلافاصله پس از آن میآید حذف میشود.
The letter which was written last week arrived today.
The letter written last week arrived today.
لازم به یادآوری ا ست که همه عبارات تو صیفی نمیتوانند خلاصه شوند و تنها مواردی امکان خلاصه شدن دارند که
بعد از ضمیر موصولی بلافاصله فعل آمده باشد.
The woman that I just met is the tour guide.
در صورتی که عبارتی توصیفی با ویرگول همراه باشد، شکل کوتاه شده آن میتواند علاوه بر آن گونه که گفته شد، در
ابتدای جمله نیز ظاهر شود.
The White House, which is located in Washington, is the home of the president.
The White House, located in Washington, is the home of the president.
Located in Washington, the White House is the home of the president.
عبارات قیدی نیز میتوانند بهصورت خلاصه ظاهر شوند، بدینصورت که قید ربط باقی مانده و فعل be و فاعل حذف میشود.
Although he is rather unwell, the speaker will take part in the seminar.
Although rather unwell, the speaker will take part in the seminar.
اگر فعل be در جمله وجود نداشت، جهت خلاصه کردن فاعل حذف شده و فعل به شکل ing تغییر پیدا میکند.
When you give your speech, you should speak loudly and distinctly.
When giving your speech, you should speak loudly and distinctly.
ساختارهای بدون فاعل
در برخی جملات یک جملهواره ابتدایی وجود دارد که باید فاعل جمله اصلی با فاعل آن جملهواره ابتدایی یکسان باشد. به عبارت دیگر، جملهواره ابتدایی فاعل جمله اصلی را مورد تعریف قرار میدهد.
Looking at his watch, Mr.Jones got up and left.
به طور کلی ساختارهای بدون فاعل به دو شکل بهکار میروند:
فعل + ing : بیان دو عمل که در یک لحظه و همزمان رخ داده باشند و فاعل هر دو یکسان باشد.
Brushing his teeth, he answered the phone.
قسمت سوم فعل + having : برخلاف حالت اول که شاهد همزمانی دو عمل بودیم، در حالت دوم شاهد توالی و به دنبال هم رخ دادن کارها هستیم.
Having bought the ticket, we entered into the stadium.
تطابق اسم و ضمیر
همواره ضمیر به لحاظ جنسیت و تعداد با اسمی که به آن برمیگردد باید مطابقت داشته باشد.
At the start of the program each student needs to see his behavior about his schedule.
Their house was small but Jones family lived there happily.
نکته 1 : عبارتهای مربوط به پول، زمان و فاصله، معمولاً با فعل مفرد بهکارمیروند.
Eight hours of sleep is enough.
Ten dollars is too much to pay.
Five thousands miles is too far to travel.
نکته 2 : اسمهایی مانند people ، police و cattle اگر چه در ظاهر مفرد هستند، اما در واقع جمع هستند.
The people are form Canada.
The police have arrived.
The cattle are grazing.
- اسامی قابل شمارش و غیرقابل شمارش
اسمهای قابل شمارش آنهایی هستند که:
1 . میتوان آنها را شمرد.
apple, pen, radio, book, picture, egg, bottle
2 . هم بهصورت مفرد بهکارگرفته شوند و هم بهصورت جمع.
a car, many cars
a book, three books, some books
3 . در حالت مفرد حرف تعریف a یا an میگیرند.
a pen, an egg, an umbrella
اسمهای غیرقابل شمارش آنهایی هستند که:
1 . نمیتوانیم آنها را بشمریم.
rice, coffee, candy. milk, water, salt, money, music, tennis, fruit, perfume
2 . همیشه به شکل مفرد بهکارمیروند.
3 . در شکل مفرد نمیتوان آنها را با a یا an به کار برد، حتی اگر قبل از اسم یک صفت یا اسم باشد.
a pen, an egg, an umbrella
اسمهای غیرقابل شمارش آنهایی هستند که:
1 . نمیتوانیم آنها را بشمریم.
rice, coffee, candy. milk, water, salt, money, music, tennis, fruit, perfume
2 . همیشه به شکل مفرد بهکارمیروند.
3 . در شکل مفرد نمیتوان آنها را با a یا an به کار برد، حتی اگر قبل از اسم یک صفت یا اسم باشد.
We had such nice weather during the picnic. (not such a nice weather)
4 . میتوانیم آنها را با کلماتی مانند some, any, no, a lot of, … و همچنین a piece of, a pack of, a glass of, … به کار بریم.
a glass of water, a bottle of perfume, a piece
- شناسههای قبل از اسم، صفت یا قید
شناسهها قبل از اسم قرار میگیرند و تعداد یا مقدار یا دیگر حالات اسم را مشخص میکنند.
some و any
از some در موارد ذیل استفاده میشود:
- هم با اسامی قابل شمارش )جمع( و هم با اسمهای غیرقابل شمارش )مفرد( به کار میرود: » تعدادی، مقداری « به معنای
I need some money.
- وقتی میخواهیم چیزی به کسی تعارف کنیم و یا از کسی تقاضایی داشته باشیم از some استفاده میکنیم.
Would you like some coffee?
Can I have some soup, please?
- از some در جملات مثبت و جملات سؤالی که مطمئن هستیم، پاسخ آن مثبت است استفاده میکنیم.
I have got some work to do.
Why do you have a stomachache? Did you eat some bad food?
از any در موارد ذیل استفاده میشود:
- از any در جملات منفی و سؤالی استفاده میکنیم.
There aren’t any books in the bookstore.
Is there any cheese in the refrigerator?
- در جملات مثبتی که معنای منفی دارند نیز از any استفاده میکنیم.
She went out without any money.
- شناسه a lot of و lots of با هم فرقی ندارند، تنها تفاوت آنها این ا ست که » تعداد یا مقدار زیادی « به معنای a lot of
رسمیتر است. این شناسهها هم با اسامی قابل شمارش )جمع( و هم با اسمهای غیرقابل شمارش )مفرد( به کار میروند.
We need a lot of/lots of eggs for this cake.
plenty کاربردی مانند » تعداد و مقدار زیادی « نیز به معنای lots of و a lot of دارد، با این تفاوت که هر گاه بخواهیم بر زیاد بودن و بیش از حد بودن مقدار یا تعداد چیزی تأکید کنیم، از این شناسه استفاده میکنیم.
There’s no need to hurry. We’ve got plenty of time. )نیازی به عجله نیست، زیاد وقت داریم.(
- معمولاً در جملات مثبت از a lot of/lots of و در جملات منفی و سووؤالی از many و much اسووتفاده میشووود. )البته گاهی در جملات مثبت در زبان رسمی ممکن است بهکارمیروند.(
There was too much sugar in my tea.
I khow a lot of people here.
I don’t know many people here.
I don’t have much energy these days.
much و a lot را بدون اسم نیز به کار میبریم:
A: Do you watch TV much?
B: Yes, a lot.
a little )مقداری، کمی( فقط با اسمهای غیرقابل شمارش میآید. a little مقداری را نشان میدهد که خیلی کم است، اما
برای رفع نیاز کافی است و little )کم، تقریباً هیچ( مقداری را نشان میدهد که خیلی کم است و برای رفع نیاز کافی نیست.
در واقع a little حالت مثبت و little حالت منفی دارد.
A: Can we eat dinner before the train leaves?
)کمی وقت داریم، برای اینکه ناهار بخوریم، کافی است.( B: Yes, we can. We have a little time.
A: Can we eat dinner before the train leaves?
Enough
شناسه enough )تعداد یا مقدار کافی( قبل از اسامی قابل شمارش )جمع( و غیرقابل شمارش )مفرد( بهکارمیرود و دارای
معنای مثبت است.
They have enough workers but they haven’t enough time.
- enough همچنین بدون اسم و بهتنهایی نیز بهکاربرده میشود:
I’ve got some money, but not enough to buy a car.
- enough بعد از صفت و قید هم میآید:
Can you hear the radio? Is it loud enough for you?
- زمانی که enough با اسم یا صفت بهکارمیرود، میتوان جمله را با یک مصدر ادامه داد:
There aren’t enough chairs for everybody to sit down
Too
شناسه too به معنای )بیش از حد، خیلی زیاد( قبل از صفت یا قید بهکارمیرود و بار معنایی منفی دارد.
I think you work too hard.
- برای کم و زیاد کردن اثر too میتوان کلماتی را قبل از too بهکاربرد:
much too, a lot too, a little too, a bit too, rather too, …
too much و too many هستند، ولی » خیلی زیاد « به معنی too much برای اسمهای غیرقابل شمارش میآید و too many برای اسمهای قابل شمارش، همچنین too much نمیتواند قبل از صفت بهکاررود.
Emily studies all the time. I think she studies too much.
باران خیلی زیادی میبارد There is too much rain.
There are too many people here.
It’s too expensive. (not it’s too much expensive)
- معمولاً too به همراه یک صفت یا قید و یک مصدر بهکارمیرود.
The food was too hot to eat. غذا آنقدر داغ بود که نمیشد آن را خورد.
- همچنین میتوان بعد از too و صفت، از حرف اضافه for و یک ضمیر مفعولی یا اسم استفاده کرد.
These shoes are too big for me.
این کفشها برای من خیلی بزرگ هستند.
کاربرد too و very متفاوت است، چون very و » خیلی « به معنای too است. » بیش از حد «
It was very cold but we went out.
It was too cold, so we didn’t go out.
All
All flowers need water.
Life is all hope.
- بعد از all میتوان شناسه دیگری مانند that, these, his, my, the, … و یا عدد نیز بهکاربرد.
All my shirts are black.
All four men are experienced workers.
در این حالات میتوان حرف اضافه of را بعد از all اضافه کرد.
All of my shirts are black.
all را میتوان بعد از ضمایر فاعلی بهکاربرد.
we all = all of us
- all معمولاً بعد از فعل be و همچنین بعد از اولین فعل کمکی میآید.
همه ما ماه آینده به ایتالیا خواهیم رفت. We are all going to Italy next month.
همه شما باید تکالیفتان را بهتنهایی انجام دهید. You should all do your homework by yourselves.
- گاهی برای تأکید، all قبل از فعل کمکی بهکارمیرود.
You all should do your homework by yourselves.
- برای ساختن جملات منفی با all از ساختار not all (of) استفاده میکنیم.
Not all my friends were at the party. همه دوستانم در مهمانی نبودند )بعضی از آنها بودند(.
نکته: all را بهتنهایی به کار نمیبریم.
- همچنین از all هم استفاده میکنیم: » تنها چیز « به معنای
All I’ve eaten today is a sandwich
Whole
whole است و اغلب با اسمهای مفرد به کار میرود: » کامل، همه، تمام « به معنای
)تمام روز( all day = the whole day
Did you read the whole book?
نکته: whole را با اسمهای غیرقابل شمارش به کار نمیبریم.
Most
most قبل از اسامی قابل شمارش جمع و نیز غیرقابل شمارش مفرد بهکارمیرود. در این حالت در مورد » اغلب « به معنای
چیز نامشخص و بهصورت کلی صحبت میکنیم.
Most people prefer health to wealth.
Most teachers are kind and patient.
- اما اگر بخواهیم در مورد چیز مشخصی صحبت کنیم، از most of به اضافه یک شناسه استفاده میکنیم.
Most of the people in this town are educated.
most بهتنهایی نیز بهکارمیرود.
There are about fifty books in the bookcase. Most are biograghies.
Half
half به معنای )نیمی از، نصف( معمولاً با the یا a/an آمده و بعد از آن اسم مفرد یا جمع بهکارمیرود.
Half the money = half of the money
Half an hour
نکته: استفاده از of بعد از half اختیاری است.
No
- این کلمه و مشتقاتش (nothing, nowhere) در جملات مثبت میآیند و معنای جمله را منفی میکنند.
There are no students in the class.
- بعد از no میتوان بعضی شناسههای دیگر را نیز استفاده کرد.
دیگر تخممرغی نداریم.
We have no more eggs
None
- none به معنای )هیچ( معمولاً با of میآید. اگر بعد از none of اسم غیرقابل شمارش )مفرد( بیاید، فعل جمله مفرد و اگر بعد از none of اسم قابل شمارش )جمع( بیاید فعل میتواند جمع یا مفرد باشد. اما استفاده از فعل مفرد رسمیتر است.
- در پاسخ به سؤال معمولاً از none بهتنهایی استفاده میشود اما no هیچگاه تنها بهکارنمیرود.
How much money do you have? None = (no money)
Both
both فقط با اسامی قابل شمارش جمع میآید و برای صحبت در مورد دو شیء یا دو شخص بهکار» هر دو « به معنای
میرود. بنابراین فعل آن همیشه جمع است.
Rosemary has two children. Both are married.
Both girls=both the girls=both of the girls
- استفاده از both of رایج است، اما ضروری نیست.
Both my parents are from Iran.
نکته: آوردن of برای both قبل از "them/you/us" ضروری است:
Tiffany has two sisters. Both of them are married.
- both در ترکیب both … and … نیز بهکارمیرود.
Both Sara and Jane were late.
- both میتواند بهتنهایی بهکاررود.
I don’t know which car to choose. I like both.
either, neither
- فقط با اسم قابل شمارش مفرد میآیند و فعل جمله نیز مفرد است. )مگر در صورت استفاده از of که فعل میتواند جمع هم
باشد.(
Either answer is correct. هر دو جواب درست است.
هیچکدام از دو جواب درست نیست Neither answer is correct.
Would you like tea or coffee? You can have either.
چای میل دارید یا قهوه؟ شما میتوانید این یا آن را بخورید.
A: Do you want to go to the movies or the theater?
B: Neither. I want to stay home.
A: Do you want to go to the movies or the theater?
B: Either, it doesn’t matter. این یا آن، برایم فرق نمیکند.
A: Would you like tea or coffee?
B: I don’t want either. )neither )نگوییم نه این را میخواهیم نه آن را.
A: Would you like tea or coffee?
B: Neither. (= not tea or coffee) هیچکدام
- بعد از either و neither از of نیز استفاده میشود. در این حالت بعد از of باید یک شناسه مانند the, these, my … بهکار برد و سپس اسم جمع میآید.
either و neither در ساختارهای either … or … و neither … nor … نیز بهکارمیروند.
I’m not sure. He’s either Spanish or Italian. مطمئن نیستم، یا اسپانیایی است و یا ایرانی.
Neither Liz nor Robin came to the party. نه لیز به مهمانی آمد و نه رابین.
Each
each قبل از اسم قابل شمارش مفرد بهکارمیرود و فعل بعد از آن نیز مفرد است. » هریک، هرکدام « به معنای
Each room has a private bath هر اتاق یک حمام خصوصی دارد.
each با of نیز بهکارمیرود.
Each of the rooms has a private bathهر کدام از اتاقها حمام خصوصی دارد.
- each میتواند بعد از یک اسم یا ضمیر جمع نیز بهکاررود. در این حالت از فعل جمع استفاده میشود.
We each have our own room ما هر کدام اتاق خود را داریم.
- each میتواند بهتنهایی نیز بهکاررود.
وقتی به تعداد کمی اسم مورد اشاره روبرو هستیم، از each استفاده میکنیم و وقتی تعداد زیاد باشد، every بهکارمیرود.
Each chair in the room, Every country in the world, …
Every
every کلمهای مفرد است و همیشه با اسم قابل شمارش مفرد میآید و فعل بعد از آن نیز مفرد است. ،» هر-همه « به معنای
- every نمیتواند تنها بهکاررود و همیشه باید همراه اسم باشد.
Alice has been to every country in Europe.
Every house on the street = all the houses on the street
Every house in the street is the same.
everyone ، everybody و everything نیز کلمات مفرد هستند و با فعل مفرد میآیند، اما اغلب بعد از
everybody/everyone از their/them/they استفاده میکنیم:
Everybody said they enjoyed themselves. (he or she enjoyed himself or herself)
همه )هرکس( گفت که )از مهمانی( خوشش آمد.
نکته 1 است، از » تکتک افراد « و » هرکس « : وقتی میخواهیم بگوییم همه، که منظورمان all استفاده نمیکنیم. بلکه
everybody یا everyone را به کار میبریم:
Everybody enjoyed the party.
نکته 2 از » همه ما « : وقتی میخواهیم بگوییم everybody of... استفاده ن میکنیم بلکه all of us/you/them... را به کار
می بریم:
All of us enjoyed the party.
نکته 3 : everyday اما » هر روز « به معنای all day ا ست. این وضعیت برای » همه روز « به معنی every night ، every summer و ... و all right ، all summer و ... نیز هست.
نکته 4 : بعضی اوقات میتوانیم هم از all استفاده کنیم و هم از everything :
I’ll do all I can to help.
I’ll do everything I can to help.
نکته 5 : همچنین استفاده از of برای all اختیاری است:
I don’t want any of this money.
Some of these books are very old.
All the students in our class passed the exam.
other, another, each other, one
other و جمع آن » دیگری « به معنای others است. اگر قبل از آن حرف تعریف the اضافه شود ضمیر معین است.
Asbestos protects other materials from fire. پنبه نسوز از مواد دیگر در برابر آتش محافظت میکند.
One type of asbestos is dangerous, the other type isn't dangerous.
یک نوع پنبه نسوز خطرناک هست، نوع دیگر آن خطرناک نیست
another و با اسامی قابل شمارش مفرد بهکارمیرود و قبل از آن حرف تعریف اضافه نمیشود. » دیگری، آن یکی « به معنای
We need to find another way.. ما باید راه دیگری )علاوه بر راه موجود( پیدا کنیم
- one با اسم قابل شمارش مفرد میآید. جمع آن یعنی » یک، یکی « به معنای ones به جای اسامی جمع استفاده میشود.
The ones you love hurt you the most.
- each other است. این دو اصطلاح وقتی به کار میرود که کاری بهصورت متقابل از دو طرف صورت » یکدیگر « به معنای گرفته باشد .
We've known each other for some years now.
My wife and I have lived with each other for 1 year.
نکته: از one another هم به جای each other استفاده میشود:
How long have you and Bill known one another?
So
so قبل از صفت یا قید بهکاررفته و معنای صفت )قید( را قویتر میکند .
- so است. » خیلی، واقعاً « گاهی به معنای
The story was so stupid. (= really stupid)
میباشد » آنقدر، اینقدر « و گاهی در معنای
I didn’t expect the exam to be so easy. انتظار نداشتم امتحان آنقدر آسان باشد.
- اگر so در ساختار so + adj/adv + that clause باشد، یعنی بعد از that عبارتی بهکاررفته باشد، so آنقدر، « در معنای
خواهد بود. ضمن اینکه کلمه » بهقدری that را نیز میتوانیم حذف کنیم .
I was so tired (that) I fell asleep in the armchair
Such
such قبل از صفت یا اسم بهکارمیرود و مانند so معنی صفت را تقویت میکند و همان معنای so را دارد.
It was such a stupid story.
- اگر اسم بعد از such مفرد و قابل شمارش باشد، بعد از such از a/an استفاده میشود و اگر اسم بعد از such جمع یا
غیرقابل شمارش باشد از a/an استفاده نمیشود.
I didn’t realize it was such an old house.
- اگر such در ساختار such + (a/an) + adj + noun + that clause باشد، یعنی بعد از that عبارتی بهکاررفته باشد،
such خواهد بود. ضمن اینکه کلمه » چنین، چنان « در معنای that را نیز میتوانیم حذف کنیم .
It was such nice weather (that) we spent the whole day at the beach.
چنان هوای خوبی بود که کل روز را در ساحل گذراندیم.
so و such در عبارات خاصی برای توصیف زمان، مسافت و مقدار یا تعداد بهکارمیروند.
مدتها so long = such a long time
آنقدر دور so far = such a long way
آنقدر زیاد so many = such a lot of
آنقدر زیاد so much = such a lot of
Why did you buy such a lot of (so much) food?
so و such در عبارات خاصی برای توصیف زمان، مسافت و مقدار یا تعداد بهکارمیروند.
مدتها so long = such a long time
آنقدر دور so far = such a long way
آنقدر زیاد so many = such a lot of
آنقدر زیاد so much = such a lot of
Why did you buy such a lot of (so much) food?
افعالی که to یا ing میگیرند.
- فعل بعد از افعال زیر بهصورت to فعل:
Prefer
Propose
Pretend
Promise
Refuse
Seem
Suggest
Tend
Threaten
Urge
Wait
Want
Forget
Hesitate
Hope
Intend
Insist
Learn
Manage
Mean
Need
Offer
Plan
Prepare
Agree
Appear
Arrange
Ask
Advise
Claim
Consent
Decide
Demand
Deserve
Expect
Fail
- I intend to inform you that we cannot approve your application.
- فعل بعد از افعال زیر بهصورت اسم مصدر )فعل ساده + ing ( میآید:
Recommend
Regard
Regret
Resist
Risk
Stop
Suggest
Tolerate
Understand
Forbid
Forgive
Keep
Mention
Mind
Miss
Postpone
Practice
Prevent
Quit
Recall
Admit
Appreciate
Avoid
Complete
Consider
Delay
Deny
Discuss
Enjoy
Escape
Finish
- I miss watching the news when I am traveling.
بعد از افعالی مانند افعال زیر که حرف اضافه دارند، فعل ing دار خواهیم داشت:
Object to
Think about
Think of
Depend on
Forget about
Get through
Insist on
Keep on
Look forward to
Approve of
Be better of
Can’t/Couldn’t/Wouldn’t help
Count on
Do not mind
- We can't help wondering why she left.
صفت
- صفت کلمهای است که اسم را توصیف میکند. در زبان انگلیسی صفت پیش از موصوف آن آورده میشود. یک اسم میتواند یک یا چند صفت داشته باشد. ترتیب صفتها در زبان انگلیسی بهصورت ذیل است:
1. حروف تعریف: a/an/the
2 . صفتهای بیانگر کیفیت: good/nice/bad/ugly/…
3 . صفتهای بیانگر اندازه: ling/tall/short/…
4 . صفتهای بیانگر سن: old/young/…
5 . صفتهای بیانگر شکل: round/circular/…
6 . صفتهای بیانگر رنگ: blue/green/…
7 . صفتهای بیانگر وزن: heavy/light/…
8 . صفتهای بیانگر ملیت: Iranian/French/…
9 . صفتهای بیانگر جنس: wooden/silk/…
نکته: بعد از افعال حسی باید از صفت استفاده کنیم.
صفتهای فاعلی و مفعولی
از ریشه فعل به دو صورت میتوان صفت ساخت:
1 . صفت فاعلی با اضافه کردن ing
2. صفت مفعولی بهصورت قسمت سوم فعل
Ali is shocked because the film is shocking.
صفتهای عالی و تفضیلی
- صفت تفضیلی برای مقایسه دو چیز همسان و صفت عالی برای برجسته کردن یکی از تعداد زیاد بهکارمیرود.
In my opinion, the most beautiful place in Oregon is Mount Hood.
The afternoon seminar was much more interesting than the morning lecture
- صفت تفضیلی از اضافه شدن er به صفت کوتاه و more به صفت طولانی )دارای بیش از یک سیلاب( به دست میآید. صفت عالی از اضافه شدن est به صفت کوتاه و most به صفت طولانی به دست میآید.
نکته 1 : صفات دو سیلابی که به er, y, ly, ow, le ختم میشوند, با اضافه کردن er به صفت تفضیلی و با اضافه کردن estبه صفت عالی تبدیل میشوند .
narrow narrower
clever the cleverest
نکته 2 : در صفتهایی که به حروف بی صدا ختم میشوند و حرف قبل از حرف بی صدا، حرف صدادار با شد، حرف بی صدا تکرار میشود.
fat fatter
big the biggest
نکته 3 : صفتهایی که به e ختم میشوند، فقط r یا st به انتهای آنها اضافه میشود.
late later
nice the nicest
قید
قید نحوه انجام یک عمل، کمیت، کیفیت و چگونگی آن را تو صیف میکند. قیدها در زبان انگلیسی عموماً با ا ضافه کردن –lyبه صفت ساخته میشوند.
- کاربردهای قید در جملات شامل موارد ذیل است:
1 . توصیف فعل
He runs quickly. او به سرعت میدود.
قید فعل
2 . توصیف صفت
I’m extremely happy. من بسیار خوشحال هستم.
صفت قید
3 . توصیف اسم به همراه یک صفت
A well designed table
نکته: برخی قیدها در وسط جمله بهکارمیروند و عمدتاً جای ثابتی دارند، برخی از این قیدها عبارتند از:
usually, often, always, seldom, sometimes, already, finally, just, probably, never, ever, …
1 . قبل از حال و گذشته ساده
Ali always comes late.
2. بعد از فعل be
Ali is always on time.
3 . بین فعل کمکی و فعل اصلی
Does Ali always come on time?
We can always go to everywhere we want
ساختارهای موازی
ساختارهای موازی با همسان کردن شکل کلمات تا حد امکان حاصل میشوند.
- حروف ربط and, but, or جهت مرتبط کردن عبارات همسان بهکارمیروند. بنابراین لازم است کلماتی که توسط این حروف به هم مرتبط میشوند دارای ساختار گرامری یکسانی باشند.
- She enjoys teaching and to write. (incorrect)
- She enjoys teaching and writing. (correct)
- Jane is young, enthusiastic, and she has talent. (incorrect)
- Jane is young, enthusiastic and talented. (correct)
- There are papers to file, reports to type, and letters should be answered. (incorrect)
- There are papers to file, reports to type, and letters to answer. (correct)
- I am here because I have to be and because I want. (incorrect)
- I am here because I have to be and because I want to be. (correct)
- حروف ربطی که بهصورت دوتایی بهکارمیروند نیز نیازمند ساختارهای موازی هستند.
both ……………….….. and …………………..
either …………..………. or …………………..
neither ………………….. nor …………………..
not only ……………….. but also …………………..
He is not only intelligent but also he is creative. (incorrect)
- He is not only intelligent but also creative. (correct)
- He wants either to go by train or going by plane. (incorrect)
- He wants either to go by train or to go by plane. (correct)
- You can graduate either at the end of the fall semester or you can graduate at the end of the spring semester. (incorrect)
- You can graduate either at the end of the fall semester or at the end of the spring semester. (correct)
- هنگامیکه مقایسه صورت میگیرد، تفاوتها و شباهتها بیان میشود که این موارد باید ساختار موازی با هم داشته باشند.
same structure
more ……………… than
-er ………………… than
less ……………..… than
as …………………… as
the same ………..…… as
similar ……….……… to
same structure
-Music in your country is quite similar to my country. (incorrect)
- Music in your country is quite similar to music in my country. (correct)
- How to buy a used car can be as difficult as buying a new car. (incorrect)
-Buying a used car can be as difficult as buying a new car. (correct)
same و the same as معنای مشابهی دارند، با این تفاوت که the same as بین دو اسم که قرار است با هم مقایسه شوند بهکارمیرود، در حالی که the same بعد از دو اسمی که قرار است با هم مقایسه شوند، بهکارمیرود.
That car is almost the same as mine…. That car and mind are almost the same .
جابهجایی فعل و فاعل
بعد از عباراتی که مکان را بیان میکنند، فعل و فاعل گاهی اوقات جابجا میشوند. این مورد ممکن است پس از یک واژه نظیر here, there, nowhere بهکار رود.
There are the keys that I thought I lost.
Here is the book that you lent me.
Nowhere have I seen such beautiful weather.
همچنین پس از عباراتی که با حرف اضافه، مکان را بیان میکنند، فعل و فاعل میتوانند جابجا شوند.
In the closet are the clothes that you want.
Around the corner is Sam’s house.
Beyond the mountains lies the town where you will live.
نکته : تنها در صورتی امکان جابجایی فعل و فاعل پس از عبارات بیان کننده مکان وجود دارد که وجود آن عبارت در جمله برای تکمیل شدن جمله ضروری باشد.
In the forest are many exotic birds.
In the forest I walked for many hours.
فعل و فاعل پس از برخی عبارات منفی نظیر no, not, never جابجا میشوند.
Not once did I miss a question.
Never has Mr. Jones taken a vacation.
At no time can the woman talk on the telephone.
همچنین برخی کلمات نظیر hardly, barely, scarcely, only, rarely, seldom در جملات بهصوورت منفی کننده
عمل میکنند. در صورتی که یکی از این کلمات در ابتدای جمله بیاید، فاعل و فعل جابجا میشوند.
Hardly ever does he take time off.
Only once did the manager issue overtime paychecks.
وقتی یک عبارت منفی کننده پیش از فاعل و فعل در و سط جمله بیاید، فعل و فاعل جابجا می شود. این عبارت معمولاً کلمه neitherو یا nor است.
I don’t want to go, and neither does Tom.
The secretary is not attending the meeting, nor is her boss.
همچنین جابجایی فعل و فاعل در هنگام مقایسه نیز اتفاق میافتاد. اما باید توجه دا شت در این موارد جابجایی فعل و فاعل یک الزام نیست و اختیاری است.
My sister spends more hours in the office than John.
My sister spends more hours in the office than John does.
My sister spends more hours in the office than does John.
در ساختارهای مشخصی که فعل کمکی had, should, were با شد و ربط دهنده شرطی if با شد، میتوان if را حذف کرده و در این صورت فعل و فاعل را جابجا کرد.
If he had taken more time, the results would have been better.
Had he taken more time, the results would have been better.
I would help you if I were in a position to help.
I would help you were I in a position to help.
If you should arrive before 6:00, just give me a call.
Should you arrive before 6:00, just give me a call.
حروف تعریف
- حروف تعریف زبان انگلیسی عبارتند از the )حرف تعریف معین که برای اسمهای شناخته شده اعم از مفرد و جمع بهکار میرود.( و a/an )حروف تعریف نامعین که قبل از اسمهای نامعین مفرد مورد استفاده قرار میگیرد.(.
The teachers who are teaching in this university are mostly Asian.
I need a new iron.
قبل از اسمهای عام که به یک طبقه از افراد یا اشیاء اشاره میکنند، هرگز از حروف تعریف استفاده نمیشود.
Cats cannot fly.
Fruit is good for you.
قبل از اسمهایی که در جهان شناخته شده و یکتا هستند، همواره از حرف تعریف the ا ستفاده میکنیم. مانند the sun, the moon, …
در هنگام بهکار بردنِ عامِ یک اسم، هرگز از the استفاده نکنید.
Gold is a metal.
قبل از اسم راهها، دریاها و اقیانوسها از the استفاده میشود.
the Caspian Sea, the Athlantic Ocean, …
صفتهایی مانند tall ، poor و ... را میتوان بهعنوان اسم بهکار برد. در این حالت قبل از این صفات، از حرف تعریف the استفاده میشود.
The tall is my brother.
The poors need help.
قبل از صفتهای عالی و اعداد ترتیبی از the استفاده میشود.
the fist, the best, the most, …
قبل از روزهای هفته، ماههای سال و شماره سالها، اسم اشخاص و نام کشورها، هرگز از the استفاده نکنید.
در نام برخی کشورهایی که دارای عبارت تعریف هستند، از the استفاده میشود.
the Iran
the Islamic Republic of Iran
قبل از جهتهای چهارگانه جغرافیایی از the استفاده میشود.
The North, the East, the West, the South
قبل از اسم افراد، از the استفاده نمیشود، مگر اینکه منظور اعضای یک خانواده باشد.
The Jacksons, …
تفاوت بین make و do
- She likes to make her own clothes.
- Would you like to make a cake for dessert?
- If you make a mistake, you should correct it.
- This morning she did all the dishes.
- The students are doing the assignments.
- The janitors did the work they were assigne
در ادامه تعدادی از عبارات پرکاربرد با do و make را ملاحظه میکنید:
make an attempt سعی کردن
make an offer پیشنهاد دادن
make a decision تصمیم گرفتن
make a discovering کشف کردن
make a profit نفع بردن
make a promise قول دادن
make an announcement اعلان کردن
make a mistake اشتباه کردن
do a favor لطف کردن
do homework تکلیف انجام دادن
do a paper مقاله نوشتن
do research تحقیق کردن
do the dishes ظرفها را شستن
do the laundry خشکشویی کردن
do the work کار انجام دادن
تفاوت بین like ، alike ، unlike و dislike
He dosen’t look his brother.
He and his brother don’t look alike.
Like )شبیه به( و unlike )متفاوت از( هر دو قبل از مفعول میآیند و در همه جای جمله حتی در آغاز آن هم میتوانند استفاده شوند.
Like )دوست داشتن( و dislike )متنفر بودن( هر دو فعل هستند و قواعد مربوط به فعل در مورد آنها اعمال میشود.
تفاوت بین other ، another و others
برای اینکه تصمیم بگیرید که از کدامیک باید استفاده کنید نیازاست که ابتدا چند چیز را مدنظر قرار دهید: 1. کلمه مورد نظر جمع است یا مفرد 2 . مشخص است یا نامشخص 3 . صفت است یا ضمیر. به مثالهای زیر دقت کنید:
- I have another book.
- I have another.
- I have the other book.
- I have the other.
- I have other books.
- I have others.
- I have the other books.
- I have the others.
تفاوت بین would rather و had better
would rather فاعل آن اصولاً » ترجیح دادن « به معنای I میباشد. فعل بعد از آن بهصورت مصدر بدون to میآید و ترجیح دادن با آن را میتوان با than کامل کرد.
I would rather go to a movie tonight.
I would rather go to a movie tonight than study grammar.
شکل منفی این ساختار بهصورت ذیل است:
I would rather not tell you.
در جمله ذیل میتوانید study را به قرینه لفظی حذف نمود:
I’d rather study history than study biology.
I’d rather study history than biology.
گذشته would rather بهصورت قسمت سوم فعل + have + would rather است.
The movie was ok, but I would rather have gone to the concert last night.
حشو Redundancy
همواره صریحترین و سادهترین شکل یک جمله بر شکل پیچیده و نامفهوم آن ارجحیت دارد و کلمات و عبارات اضافی باید تا حد امکان حذف گردند )حشو)
افعال بی قاعده زبان انگلیسی (Irregular Verbs)
Infinitive
Past Simple
Past Participle
be
was / were
been
become
became
become
begin
began
begun
bring
brought
brought
buy
bought
bought
choose
chose
chosen
come
came
come
do
did
done
drink
drank
drunk
drive
drove
driven
eat
ate
eaten
fall
fell
fallen
feel
felt
felt
find
found
found
fly
flew
flown
forget
forgot
forgotten
get
got
got (gotten in USA)
give
gave
given
go
went
gone
have
had
had
hear
heard
heard
keep
kept
kept
know
knew
known
leave
left
left
lend
lent
lent
let
let
let
lose
lost
lost
make
made
made
meet
met
met
pay
paid
paid
put
put
put
read
read (pronounced /red/)
read (pronounced /red/)
run
ran
run
say
said
said
see
saw
seen
sell
sold
sold
send
sent
sent
sing
sang
sung
sit
sat
sat
sleep
slept
slept
speak
spoke
spoken
stand
stood
stood
swim
swam
swum
take
took
taken
teach
taught
taught
tell
told
told
think
thought
thought
understand
understood
understood
wear
wore
worn
write
wrote
written